ای با غریب های جهان آشنا حسین!

بنده زاده کوچک بیمار شده بود.بردیمش پیش پزشک. نوبت ویزیت تمام شده بود.منشی گفت بایستید تا آخرسر راهیتان کنم.دوساعتی منتظر میشویم.ماشین را کنار درب خانه ای پارک کرده ام.در ماشین نشسته ایم.چشمم به دیوار خانه می افتد.در این ایام شعار نویسی، کسی پیدا شده که گویی بغض غربت و دلتنگی از رنج زمانه به سوی دامان حسین ع پرتابش کرده .مضمون شعر به شاعران امروزی می خورد.

سمت تو از تمامی مردم فراری ام ،
ای باغریب های جهان آشنا حسین .

نویسنده اش، خوب جایی نوشته است!
دیوار منزل خانواده شهید عزیزیست. نمی دانم می دانسته یا نه. این بیت و نوشته سیاه مشقش ، زینت الجدار شده است! بگذارید بماند و غریب نوازی کند.چندسال پیش، مدتی برای جلسات ماهانه بحث و روضه، می آمدم این خانه باصفا. اکثرا خانمهای مسن بودند.مادر شهید با عشق و علاقه این جلسه ماهانه را برگزار می کرد.ظاهرا چندین دهه از عمر این مجلس روضه زنانه می گذشت.حاج خانم،آرام گوشه اتاق می نشست و بیشتر از همه با ذوق گوش می داد.بعد از کرونا تعطیل شد.از فرزندشان شنیده ام کمی، فراموشی پیدا کرده است.خدا شفای عاجل و کامل عنایت کند.مجالس خانگی مردمی، عطر دیگری دارند.
نقی یارمحمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا